«در پوشش و آرایش محدودیتی نداشتیم. پدرم میگفت هر طور که دوست دارید، بپوشید و آرایش کنید. هر وقت میخواستیم جایی بریم پدرم میگفت: حتما به خودتون برسید و آرایش کنید. ما هم دوست داشتیم و اونطور که دلمون میخواست آرایش میکردیم. همه دغدغه مون شده بود ظاهر و نوع آرایشمون. الان که فکر میکنم میبینم خانواده ام ظلم بزرگی در حقمون کردن. کلاس پنجم ابتدایی رو که تموم کردیم گفتن دیگه درس خوندن بسه! به اندازه خودتون سواد دارید و میتونید بخونید و بنویسید. حالا وقتشه که خونه داری یاد بگیرید. هر چی باشه فردا پس فردا میرید خونه شوهر و باید خونه داری و شوهرداری رو بلد باشید. ما هم که عقلمون نمیرسید از همون ۱۲- ۱۳ سالگی تو فکر شوهر کردن بودیم و انگار که هیچ فکر دیگه ای در این دنیا نداشتیم جز شوهر کردن و بچه آوردن و …! پدرم همیشه برادرام رو تشویق به درس خوندن و دانشگاه رفتن میکرد و ما رو هم تشویق میکرد که هر چی بیشتر به خودمون برسیم و یه شوهر خوب برای خودمون دست و پا کنیم. کدبانوی نمونه شدن آرزوی بچگی های من بود اما هیچ وقت نه پدرم و نه مادرم هرگز نگفتن که شما هم درس بخونید و دانشگاه برید. ما رو همیشه یک شخصیت وابسته به مردها تربیت کردند و اختیارات ما رو در حد خونه و خونه داری پایین نگهداشتن! همیشه فکر میکردم خانواده ام با ما خیلی خوب بودن و ما رو آزاد و رها تربیت کردند اما الان که میبینم نه تحصیلات چندانی دارم، نه توانایی و مهارت خاصی! تأسف میخورم که چرا حق درس خوندن رو از ما گرفتن؟! و ما رو اینقدر ناتوان بار آوردن که بزرگترین شادی زندگیمون آرایشگاه رفتن و زیبا شدن و رسیدن به ظاهرمون باشه! حالا که فکر میکنم میبینم که ما نه تنها آزاد نبودیم بلکه خیلی اسیر و وابسته هم بودیم ما رو به وجود پدر، برادر و حالا هم شوهر وابسته کردن. خلاصه هر کاری که بخوایم بکنیم میگن بهتر اینه که یه مرد همراهیتون کنه. این وضعیت من رو خیلی آزار میده. حس میکنم حال درونیم خوب نیست و دیگه آرایش کردن و هر روز خرید رفتن حالم رو خوب نمیکنه!!!».
جنسیت تأثیر مستقیمی بر افکار و فعالیت افراد دارد و این واقعیت که یک فرد زن است یا مرد، هویت اجتماعی و فرصتهای اجتماعی او را شکل میدهد. بر اساس کلیشه های جنسیتی زنان و مردان در جامعه دارای ویژگیها، رفتار و حالات روانی و اجتماعی خاصی هستند که بر حسب آن نقشها و وظایف خاصی از آنان انتظار میرود که اغلب با یکدیگر متفاوت اند. کلیشه های جنسیتی در فرآیند یادگیری اجتماعی آموخته میشوند و به نسلهای دیگر نیز انتقال مییابند. اگر چه بسیاری از کلیشه ها در جریان یادگیری اجتماعی رنگ می بازند و تغییر می یابند اما برخی از آنها همچنان از طریق خانواده، آموزش، رسانه ها و وجدان جمعی بازتولید می شوند. کلیشه های جنسیتی اغلب تعیین میکنند که زنان و مردان در میادین کُنش و کُنش متقابل اجتماعی چگونه عمل کنند؟ عمل آنان در فرآیند کُنش گری به چه معنا است؟ و حیطه کُنش گری آنان باید در محدوده کدام حوزه های خصوصی و عمومی قرار گیرد؟
بسیاری از کلیشه های جنسیتی، جایگاه زنان را در حد پرداختن به «ظاهر جسمانی» به مثابه یک ارزش تقلیل میدهند و بدن را به مثابه ابژه ای بیصدا و مبتنی بر مسائل زیستی در نظر میگیرند (اباذری و حمیدی، ۱۳۸۷: ۶). فمینیست سیاه، پاتریشیا هیل کالینز (۱۹۹۰) گفته است: بدن زنانه به هزاران طریق مختلف ابژه قرار میگیرد که تبلیغات در مورد روشهای زندگی روزمره از مهمترین آن هاست. قطعه قطعه کردن مداوم بدن زنانه به سینه ها، پاها، نشمینگاه و کشاله های ران، زنان را از شخصیت تُهی کرده و آنان را به قطعاتی از جای کنده شده بدل میکند. این چندپارگی از جا کننده و جنسی کننده، با هدف ارضاء مردان توسط بدن زنانه صورت میگیرد. در اینجا زیباترین بدن، آنی است که بیشتر ابژه شده، راه خطا در پیش گرفته و زینت شده است (همان، ۱۴۶). ظاهرنمایی و بدنگرایی به مثابه یک خصوصیت بیولوژیک، تأمین لذتهای جنسی مردانه، کاربست تکنیکهای آرایشی و پوششی، رشد فرهنگ مصرف گرایی و سایر شاخصهای آرایستگی بدن و غفلت از وجوه اجتماعی آن، زیست اجتماعی زنانه را در معرض چالشی سترگ قرار داده و از این منظر تأکید بر کارکرد زیبابخشی بدن نه تنها وجهه زیبایی شناختی خود را از دست میدهد بلکه آسیب گونه نیز تلقی میگردد.
از دیگر کلیشه های جنسیتی تأکید بر «نقش همسری و مادری» زنان در مناسبات خانوادگی است. مطالعه ناجی راد (۱۳۸۲) به نقل از ریاحی (۱۳۸۶) نشان داد که دختران به مراتب کمتر از پسران به استقلال، خودکفایی و پیشرفت تشویق میشوند و مطابق این نظر که نقش دختر در آینده عمدتاً نقش مادری و همسری است، خصوصیاتی چون همکاری با دیگران، حساس بودن به نیازهای دیگران و قبول مسئولیت نسبت به دیگران را در او تقویت میکنند. صفتهایی همچون عاطفی، مهربان، مضطرب، وابسته، ترسو، ملایم، احساساتی، نازکدل و منفعل به زنان و صفاتی نظیر فعال، حادثه جو، پرخاشگر، خشن، سلطه گر، قوی، با انرژی، مستقل و سنگدل به مردان نسبت داده میشود. این تصورات در بسیاری از فرهنگها وجود دارد و نشان میدهد که تصورات قالبی در مورد زنان منفی است (ریاحی، ۱۳۸۶: ۱۱۱- ۱۱۲).
اگر چه کلیشه های جنسیتی در تمام جوامع وجود دارد اما بی تردید عوامل فرهنگی- اجتماعی در شکل گیری و بازتولید آن نقش تعیین کننده دارد. کلیشه های جنسیتی بر ذهن و معناشناختی تأثیر میگذارد و رفتارهای جمعی را در مسیری که مورد تأیید کلیشه هاست جهت میدهد. پایداری کلیشه های جنسیتی با قدرت اقتصادی و اجتماعی و شرایط فرهنگی ارتباط دارد و با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی الگوهای جنسیتی نیز تغییر می یابند. مطالعه خمسه (۱۳۸۶) نشان داد که قومیت نقش عمدهای در تعیین کلیشه های جنسیتی دارد، به طوریکه ادراک دانشجویان پسر «فارس» و «کُرد» در مقایسه با یکدیگر و نسبت به طرحواره های جنسیتی و نقشهای زنانه کاملاً متمایز است و تعریف مشترکی از کلیشه های فرهنگی زنانه در میان آنان وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، دانشجویان پسر کُرد دیدگاههای غیر منعطف تری نسبت به زنان و نقشهای زنانه دارند و با نگرش سنتی تر نقشهای زنانه را ارزیابی میکنند.
بدون تردید تأکید صِرف بر خصوصیات جسمانی خاص و صفات روانی- اجتماعی متمایز و ممانعت از رشد زنان و ستاندن تحرک اجتماعی و نگهداشت آنان در جایگاه ارزشهای سنتی و ناپویا، یکی از اشکال خشونت علیه زنان تلقی میگردد که در بافت فرهنگی مورد مطالعه نیز مشاهده میگردد. اغلب کلیشه های جنسیتی در حال گذار از نگاه سنتی به مُدرن هستند و در کردستان نیز شاهد چنین گذاری هستیم، هر چند در مقایسه با سایر استانهای دیگر، این گذار کندتر و آهسته تر طریق می پیماید. چه بسا نهادهای جامعه پذیری همچون خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانه های جمعی و نیز خلق آثار و نوشتار زنانه در آگاهی بخشی به زنان و ادارکی که از بدنهایشان، نقش هایشان، جایگاهشان و تجربه های زیسته شان که در جریان زندگی روزمره دارند و با تقویت این پیشفرض که مسائل زنانه بدیهی و طبیعی نیست و برساختی اجتماعی است؛ نقشی اثرگذار در تغییر اندیشه های جنسیتی، کاهش خشونت علیه زنان و ارتقای جایگاه آنان در اجتماع ایفا می نماید.
قصد دارم روایتهای دیگری نیز پیرامون «خشونت خانگی علیه زنان» در کُردستان گردآوری نمایم و در نهایت به ارائه تحلیل و راهکار بپردازم.
منابع
- ایازی، یوسف. حمیدی، نفیسه. (۱۳۸۷). جامعهشناسی بدن و پارهای مناقشات. پژوهش زنان، ۶(۴): ۱۲۷- ۱۶۰.
- ریاحی، محمد اسماعیل (۱۳۸۶). عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان پذیرش کلیشههای جنسیتی. پژوهش زنان، ۵(۱): ۱۰۹- ۱۳۶.
- خمسه، اکرم (۱۳۸۶). بررسی نقش عوامل فرهنگی- اجتماعی بر طرحوارههای نقش جنسیتی در دو گروه قومی از دانشجویان در ایران. مطالعه روانشناختی، ۳(۲): ۱۲۹- ۱۴۶.
نویسنده: کبری واعظی؛ کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران